۱۴۰۴ تیر ۹, دوشنبه

به تو می اندیشم

 ای شاهد قدسی، کِه کَشَد بند نقابت؟

وی مرغ بهشتی، که دهد دانه و آبت؟


خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز

کآغوشِ که شد منزل آسایش و خوابت


هیچ نظری موجود نیست: