۱۳۸۵ آبان ۲۲, دوشنبه

مرا عهدی است با جانان

الا ای پیر فرزانه: مکن منعم ز میخانه

که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی

چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم

خدا را ای رغیب امشب زمانی دیده بر هم نه

که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

هیچ نظری موجود نیست: