۱۳۸۷ مهر ۱۰, چهارشنبه

اللهم اهل الکبریاء و العظمه...

خدایا! ای اهل بزرگی و عظمت، و ای شایسته بخشش و قدرت و سلطنت و ای شایسته عفو و رحمت و ای شایسته تقوا و آمرزش، به حق این روزی که برای مسلمانان عید قرارش دادی و برای محمد، درود خدا بر او و خاندانش باد، ذخیره و شرف و فزونی مقام، از تو می خواهم که درود فرستی بر محمد و آل محمد و درآوری مرا در هر خیری که در آوردی در آن خیر محمد و آل محمد را و برونم آری از هر بدی و شری که برون آوردی از آن محمد و آل محمد را- که دورد های تو بر او و بر ایشان باد- خدایا! از تو می خواهم بهترین چیزی را که در خواست کردند از تو بندگان شایسته ات و پناه می برم به تو از آنچه پناه بردند از آن بندگان شایسته ات.
گشتیم پی هلال ماه شوال و آن را یافتیم و دستمان را گرفتیم سمت آسمان تا به یکدیگر نشانش بدهیم. شاید خدا دستهایی را که به سمت آسمان دراز کردیم دست دوستی فرض کرد و لبخند زد. هلال شوال لبخند خداست به روزه دارهایی که عیدی می خواهند. رمضان ریسمان امیدی بود که از عرش پایین افتاد تا هر کس به میزان همتش خودش را بالا بکشد، حتی اگر توانست تا اعلی. رمضان دست خدا بود که برای ما دراز شد. ما دست خدا را گرفتیم و یا علی گفتیم و بلند شدیم. حالا باید آن را محکم بفشاریم و مواظب باشیم بار دیگر زمین نخوریم. هر چند رمضان که خدا میزبان بود و ما میهمان تمام شده ولی نه خدا و خدایی اش فرق کرده و نه ما بندگان و بندگیمان. و تا خدا خداست باید بندگی اش را کرد؛ هر چند رمضان تمام شد...
شاید رمضان آینده شرمنده نباشیم!

هیچ نظری موجود نیست: